باز جنگی نابرابر در برابر داشتند
دست امّا از سر چادر مگر برداشتند؟
هنوز طرز نگاهش به آسمان تازهست
دو بال مشرقیاش با اُفق هماندازهست
دیر سالیست هر چه میخواهم
از تو یک واژه درخورت گویم
هجده بهار رفت زمین شرمسار توست
آری زمین که هستی او وامدار توست
گر زن به حجاب خویش مستور شود
از دیدۀ آلوده و بد دور شود