شعر هیأت شعر عاشورایی نثر ادبی اشعار مذهبی

زمزمۀ خون شهیدان

خطبۀ خون تو آغاز نمازی دگر است
جسم گلگون تو آیینۀ رازی دگر است

پیر شیراز وضو ساخته از چشمۀ عشق
غرق در خلسۀ خونین نمازی دگر است

جسم صد چاک تو هر چند فتاده‌ست به خاک
مرغ جانت یله در اوج و فرازی دگر است...

بعد از این ساز دل زخمی ما را، یارا
پنجۀ خاطره‌ات زخمه‌نوازی دگر است...

سالکان ره توحید، مبادا سستی!
که فراروی شما راه درازی دگر است

در کف پیک سحر تا گذرد از دل شب
پاره‌های تن خورشید جوازی دگر است

نشود زمزمۀ خون شهیدان خاموش
سوز عرفانی این نغمه ز سازی دگر است