بیان وصف تو در واژهها نمیگنجد
چرا که خواهر صبری و دختر نوری
شرط محبت است بهجز غم نداشتن
آرام جان و خاطر خرم نداشتن
عمری به جز مرور عطش سر نکردهایم
جز با شرابِ دشنه گلو تر نکردهایم
اینان که به شوق تو بهراه افتادند
دلسوختگان صحن گوهرشادند
دختر خورشید و ماه، زهرۀ زهرا
آن که کرامات او گذشته ز احصا
یاعلیُ یاعظیمُ یاغفورُ یارحیم
ماه رحمت باز رفت و همدم حسرت شدیم