همان قاتل که ویران ساخت اردوگاه قانا را
همان غاصب که خونین کرد «صبرا و شتیلا» را
دوباره فتنه شد و مردم امتحان دادند
و باز درس بزرگی به دشمنان دادند
آن شب که سعدی در گلستان گریه میکرد
آن شب که حافظ هم غزلخوان گریه میکرد
هرچه از غم میشود جام بلا سرشارتر
مستی این جام، جان را میکند هشیارتر
خوش است لالۀ آغاز سررسید شدن
شهید اول صدسالۀ جدید شدن
هم به در هشدار باید داد هم دیوارها!
صاعقه این بار باشد پاسخ رگبارها
اگر مجال گریزت به خانه هم باشد
برای اینکه نمیرد حیات، میمانی
قرار بود از این چشمه آب برداریم
نه اینکه تشنه شویم و سراب برداریم
گسترده شد در این ولایت خوان هفتم
روزی ایران میرسد از مشهد و قم
اَلسَّلام ای خادم اسلام و قرآن، اَلسَّلام
ای عَلَم در عِلم، ای علامۀ عالیمقام
امتحان کردند مرد امتحان پسداده را
مرد بیهمتای موشکهای فوقالعاده را
عمری به فکر مردمان شهر بودی
اما کسی حالا به فکر مادرت نیست
در آیههای نور، مستور است زهرا
نورٌ علی نورٌ علی نور است زهرا