تيغيم که در فراز، رعبانگيزيم
هنگام فرود، خون دشمن ريزيم
خونین پَر و بالیم؛ خدایا! بپذیر
هرچند شکستهایم، ما را بپذیر
جمعه برای غربت من روز دیگریست
با من عجیب دغدغۀ گریهآوریست
کی غیرت مردانۀ ما بگذارد
دشمن به حریم خانه پا بگذارد؟
هشدار! گمان بینیازی نکنیم
با رنگ و درنگ، چهرهسازی نکنیم
مردان غیور قصّهها برگردید
یک بار دگر به شهر ما برگردید