من شعر خوبی گفتم امّا او
از شعر من یک شعر بهتر گفت
هنوز مانده بفهمیم اینکه کیست علی
برای عشق و عدالت غریب زیست علی
ای خوشا در راه اقیانوس طوفانی شویم
در طواف روی جانان غرق حیرانی شویم
در سرم پیچیده باری، های و هوی کربلا
میروم وادی به وادی رو به سوی کربلا
طلوعت روشنی بخشیده هر آیینه ایمان را
نگاهت آیه آیه شرح داده بطن قرآن را
پرواز آسمانی او را مَلک نداشت
ماهی که در اطاعت خورشید شک نداشت
دلم شور میزد مبادا نیایی
مگر شب سحر میشود تا نیایی
ازل برای ابد ملک لایزالش بود
چه فرق میکند آخر، که چند سالش بود