دست ابوسفیان کماکان در کمین است
اما جواب دوستان در آستین است
فرق دارد جلوهاش در ظاهر و معنا حرم
گاه شادی، گاه غم دارد برای ما حرم
از نسل حیدری و دلاورتر از تو نیست
یعنی پس از علی، علیاکبرتر از تو نیست
چشم خود را باز کردم ابتدا گفتم حسین
با زبانِ اشکهای بیصدا گفتم حسین
از خدا آمدهام تا به خدا برگردم
پس چرا از سفر کربوبلا برگردم
اگرچه عشق هنوز از سرم نیفتاده
ولی مسیر من و او به هم نیفتاده
عالم از شور تو غرق هیجان است هنوز
نهضتت مایهٔ الهام جهان است هنوز
روشن از روی تو آفاق جهان میبينم
عالم از جاذبهات در هيجان میبينم
با دستِ بسته است ولی دستبسته نیست
زینب سرش شكسته ولی سرشكسته نیست