با آنکه دلم شکستۀ رنج و غم است
در راه زیارت تو، ثابتقدم است
اوقات شریف ما به تکرار گذشت
مانند همیشه کار از کار گذشت
پیوسته نماز در قیام است حسین
هفتاد و دو حج ناتمام است حسین
از روى حسین تا نقاب افکندند
در عالم عشق، انقلاب افکندند
تا با حرم سبز تو خو میگیرم
در محضر چشمت آبرو میگیرم
معراج تکلم است امشب، صلوات
ذکر لب مردم است امشب: صلوات
ای طالب معرفت! «ولی» را بشناس
آن جان ز عشق مُنجلی را بشناس
یک جلوۀ دلپذیر تکرار شدهست
لبخند مهی منیر تکرار شدهست
این ابر پُر از بهار مهمانِ شماست
صبح آمده و نسیم، دربانِ شماست
ای آنکه حدیث تو شنفتن دارد
گل با رخ خوب تو شکفتن دارد
موسایی و صد جلوه به هر طور کنی
هر جا گذری، حکایت از نور کنی
چون سرو همیشه راست قامت بودی
معنای شرافت و شهامت بودی
گویند حریم کعبه، در داشته است
از «سیزده رجب» خبر داشته است
در باغ دعا اگر بهار است از اوست
هر شاخه اگر شکوفهبار است از اوست
ای حضرت خورشید بلاگردانت
ای ماه و ستاره عاشق و حیرانت
خورشید که بوسه بر رخ خاور زد
در سینه دلش مثل پرستو پر زد
دل را نظر لطف تو بیتاب کند
مس را به خدا، طلا کند، آب کند
آیینۀ وحی و آیت بیداریست
کارش همه دلنوازی و دلداریست
دل در حرم تو خویش را گم کردهست
یعنی عوض گریه تبسم کردهست
شوریدهسری مسافری دلخسته
مانند نماز خود، شکسته بسته...