در آغوش آیینهها بودهام
نمیدانی ای دل کجا بودهام
چقدر با تو کبوتر، چقدر با تو نگاه
چقدر آینه اینجا نشسته راه به راه
خورشید گرم چیدن بوسه ز ماه توست
گلدستهها منادی شوق پگاه توست
آب و جارو میکنم با چشمم این درگاه را
ای که درگاهت هوایی کرده مهر و ماه را