سلام، آیۀ جاری صدای عطشانت
سلام، رود خروشانِ نور، چشمانت
سرچشمۀ فیض، روح ربانی تو
دریای فتوت، دل طوفانی تو
ماه است و آفتابیام از مهربانیاش
صد کهکشان فدای دل آسمانیاش
بی خون تو گل، رنگ بهاران نگرفت
این بادیه بوی سبزهزاران نگرفت
شوریده سری که شرح ایمان میکرد
هفتاد و دو فصلِ سرخ عنوان میکرد