چه در هیبت، چه در غیرت، چه در عشق، اولین هستی
که بر انگشتر فضل و شرف همچون نگین هستی
سپر ز گریه و شمشیر از دعا دارد
مَلَک به سجدۀ او رشکِ اقتدا دارد
سیاست داشت، اما مثل حیدر بود در میدان
که تیغ تیز میدان میدهد سَیّاس را برهان
تویی امیر جمل، وارث رشادت حیدر
لوای صبر و جهادی به روی دوش پیمبر
فکر کردند که خورشید مکدر شده است
کوثری دیده و گفتند که ابتر شده است
محمد است و علیست آری
به خُلق و خَلق و به قد و قامت
از «الف» اول امام از بعد پیغمبر علیست
آمر امر الهی شاه دینپرور علیست
عمریست که دمبهدم علی میگویم
در حال نشاط و غم علی میگویم