در کویری که به دریای کرم نزدیک است
عاشقت هستم و قلبم به حرم نزدیک است
ای در منای عشق خدا جانفدا حسین
در پیکر مبارزه خون خدا حسین
پیچیده در ترنّم هستی، صدای تو
ای راز ناگشودۀ هستی، خدای تو
ماه است و آفتابیام از مهربانیاش
صد کهکشان فدای دل آسمانیاش
ای سلسله در سلسله در سلسله مویت
وی آینه در آینه در آینه رویت
میبینمت به روشنی آفتابها
قرآن شرحه شرحۀ هر شامِ خوابها
قطرهام اما به فکر قطره ماندن نیستم
آنقدَر در یاد او غرقم که اصلاً نیستم
خدا میخواست تا تقدیر عالم این چنین باشد
کسی که صاحب عرش است، مهمان زمین باشد