چه روضهایست، که دلها کبوتر است اینجا
به هر که مینگرم، محو دلبر است اینجا
ای تشنه به سرچشمۀ احساس بیا
با دامنی از شقایق و یاس بیا
در بند اسارت تو میآید آب
دارد به عمارت تو میآید آب
با ذکر حسین بن علی غوغا شد
درهای حرم با صلواتی وا شد
اذانی تازه کرده در سرم حسّ ترنم را
ندای ربّنا را، اشک در حال تبسم را