نمکپروردهات ای شهر من خیل شهیداناند
شهیدانی که هر یک سفرهدار لطف و احساناند
همنوا بود با چکاچک من
غرّش آسمان و هوهوی باد
بایست آنچنان که تا به حال ایستادهای
که در کمال شوکت و جلال ایستادهای
با بستن سربند تو آرام شدند
در جادۀ عشق، خوشسرانجام شدند
رفتی سبد سبد گل پرپر بیاوری
مرهم برای زخم كبوتر بیاوری
هی چشم به فردای زمین میدوزی
افتاد سرت به پای این پیروزی