بعید نیست غمت همچنان شهید بگیرد
بگیرد و همه جا باز بوی عید بگیرد
شهادت را به نام کوچکش هر شب صدا کردی
تو که هر روز و هر جا زندگیهایی بنا کردی
اگر مجال گریزت به خانه هم باشد
برای اینکه نمیرد حیات، میمانی
زخم ارثیست که در سینۀ ایرانیهاست
کشورم پر شده از داغ سلیمانیهاست
عمری به فکر مردمان شهر بودی
اما کسی حالا به فکر مادرت نیست
بر مزاری نشست و پیدا شد
حس پنهان مادر و فرزند
دوباره شهر پر از شور و شوق و شیداییست
دوباره حال همه عاشقان تماشاییست