حتی اگر که تیغ ببارد، در بیعت امام حسینیم
ما جرأت زهیر و حبیبیم، ما غیرت امام حسینیم
به سویت آمدهام جذبهای نهان با من
چه کردهای مگر ای شور ناگهان! با من؟
«پدر» چه درد مگویی! «پدر» چه آه بلندی!
نمیشود که پدر باشی و همیشه بخندی
دنیا به دور شهر تو دیوار بسته است
هر جمعه راه سمت تو انگار بسته است
النّمِر باقر النّمِر برخیز
باز هم خطبۀ جهاد بخوان
دل اگر تنگ و جان اگر خستهست
گاه گاهی اگر پریشانیم