شب شاهد چشمهای بیدار علیست
تاریخ در آرزوی تکرار علیست
آه از دمی که در حرم عترت خلیل
برخاست از درای شتر بانگِ الرّحیل
دیدیم در آیینۀ سرخ محرمها
پر میشوند از بیبصیرتها، جهنمها
میداد نسيم سحری بوی تنت را
از باد شنيدم خبر آمدنت را
دل اگر تنگ و جان اگر خستهست
گاه گاهی اگر پریشانیم