چون گنج، نهان کن غم پنهانی خویش
منما به کسی بی سر و سامانی خویش
گوش کن گوش، صدای نفسی میآید
مَشک بر دوش، از آن دور، کسی میآید
از «الف» اول امام از بعد پیغمبر علیست
آمر امر الهی شاه دینپرور علیست
این شنیدم که چو آید به فغان طفل یتیم
افتد از نالۀ او زلزله بر عرش عظیم
عمریست که دمبهدم علی میگویم
در حال نشاط و غم علی میگویم
الا رفتنت آیۀ ماندن ما
که پیچیده عطر تو در گلشن ما