این زن کسی را ندارد تا سوگواری بیاید؟
یک گوشه اشکی بریزد یا از کناری بیاید؟
آیینه، اشکِ کودکان؛ قرآن، علیاصغر
ای مشک! در سینه نمیگنجد دلم دیگر
یا شب افغان شبی یا سحر آه سحری
میکند زین دو یکی در دل جانان، اثری
«دیروز» در تصرّف تشویش مانده بود
قومی که در محاصرۀ خویش مانده بود