ما منتظران همیشه مشغول دعا
هستیم شبانهروز در ذکر و ثنا
بر آستان درِ او، کسی که راهش هست
قبول و منزلت آفتاب و ماهش هست
سرم خزینۀ خوف است و دل سفینۀ بیم
ز کردۀ خود و اندیشۀ عذاب الیم
راه گم کردم، چه باشد گر بهراه آری مرا؟
رحمتی بر من کنی و در پناه آری مرا؟
زخمی شکفته، حنجرهای شعلهور شدهست
داغ قدیمی من از آن تازهتر شدهست
اینگونه که با عشق رفاقت دارد
هر لحظه لیاقت شهادت دارد
دل غریب من از گردش زمانه گرفت
به یاد غربت زهرا شبی بهانه گرفت