با ظلم بجنگ، حرف مظلوم این است
راهی که حسین کرده معلوم این است
چه آتشیست که در حرف حرف آب نشسته
که روضه خوانده که بر گونهها گلاب نشسته؟
تکیده قامتش و تکیه بر عصا نزدهست
همان که غیر خدا را دمی صدا نزدهست
با زمزمۀ سرود یارب رفتند
چون تیر شهاب در دل شب رفتند