هرچه را خواهی بگیر از ما ولی غم را مگیر
غم دوای دردهای ماست مرهم را مگیر..
گوش کن گوش، صدای نفسی میآید
مَشک بر دوش، از آن دور، کسی میآید
پدر! آخر چرا دنیا به ما آسان نمیگیرد؟
غروب غربت ما از چه رو پایان نمیگیرد؟
سرباز نه، این برادران سردارند
پس این شهدا هنوز لشکر دارند
شمیم اهل نظر را به هر کسی ندهند
صفای وقت سحر را به هر کسی ندهند
رباعی گفتی و تقدیم سلطان غزل کردی
معمای ادب را با همین ابیات حل کردی