سجادۀ سبز من چمنزاران است
اشکم به زلالی همین باران است
آورده است بوی تو را کاروان به شام
پیچیده عطر واعطشای تو در مشام
یا ازلیَّ الظُّهور، یا ابدیَّ الخفا
نورُک فوقَ النَّظر، حُسنُک فوقَ الثنا
ما طائر قدسیم، نوا را نشناسیم
مرغ ملکوتیم، هوا را نشناسیم
این روزها چقدر شبیه ابوذرند
با سالهای غربت مولا برادرند
هشدار! گمان بینیازی نکنیم
با رنگ و درنگ، چهرهسازی نکنیم