دست ابوسفیان کماکان در کمین است
اما جواب دوستان در آستین است
جامعه، دوزخی از مردم افراطی بود
عقل، قربانی یک قوم خرافاتی بود
از روی توست ماه اگر اینسان منوّر است
از عطر نام توست اگر گل، معطّر است
از آنچه در دو جهان هست بیشتر دارد
فقط خداست که از کار او خبر دارد
قد قامت تو کلام عاشورا بود
آمیخته با قیام عاشورا بود
هرگز نگذاشت تا ابد شب باشد
او ماند که در کنار زینب باشد
باید که تو را حضرت منان بنویسد
در حد قلم نیست که قرآن بنویسد
این آستان كه هست فلك سایهافكنش
خورشید شبنمیست به گلبرگ گلشنش