میرسد پروانهوار آتشبهجانِ دیگری
این هم ابراهیمِ دیگر در زمانِ دیگری!
در خاک دلی تپنده باقی ماندهست
یک غنچۀ غرق خنده باقی ماندهست
بهنام آنکه جان را فکرت آموخت
چراغ دل به نور جان برافروخت
الهی به مستان میخانهات
به عقلآفرینان دیوانهات
با حسرت و اشتیاق برمیخیزد
هر دستِ بریده، باغ برمیخیزد