ایران! پر از آیینه و لبخند بمانی
همسایۀ خورشید چو «الوند» بمانی
ما منتظران همیشه مشغول دعا
هستیم شبانهروز در ذکر و ثنا
كوی امید و كعبۀ احرار، كربلاست
معراج عشق و مطلع انوار، كربلاست
سوختی آتش گرفت از سوز آهت عالمی
آه بین خانۀ خود هم نداری محرمی
صدای بال ملائک ز دور میآید
مسافری مگر از شهر نور میآید؟
ای سفیر صبح! نور از لامکان آوردهای
بر حصار شب دمی آتشفشان آوردهای
کودکی سوخت در آتش به فغان، هیچ نگفت
مادری ساخت به اندوه نهان، هیچ نگفت
شکست باورت، ای کوه! پشت خنجر را
نشاند در تب شک، غیرت تو باور را
اینگونه که با عشق رفاقت دارد
هر لحظه لیاقت شهادت دارد