سر میگذارد آسمان بر آستانت
غرقیم در دریای لطف بیکرانت
این زن کسی را ندارد تا سوگواری بیاید؟
یک گوشه اشکی بریزد یا از کناری بیاید؟
بُرونِ در بنه اینجا هوای دنیا را
درآ به محفل و برگیر زاد عقبا را
توبۀ من را شکسته اشتباه دیگری
از گناهی میروم سوی گناه دیگری