صبحت به تن عاطفه جان خواهد داد
زیبایی عشق را نشان خواهد داد
سر میگذارد آسمان بر آستانت
غرقیم در دریای لطف بیکرانت
طنین «آیۀ تطهیر» در صدایش بود
مدینه تشنۀ تکرار ربّنایش بود
آه از دمی که در حرم عترت خلیل
برخاست از درای شتر بانگِ الرّحیل
توبۀ من را شکسته اشتباه دیگری
از گناهی میروم سوی گناه دیگری