در خیالم شد مجسم عالم شیرین تو
روزگار سادۀ تو، حجرۀ رنگین تو
آنچه در سوگ تو اى پاکتر از پاک گذشت
نتوان گفت که هر لحظه چه غمناک گذشت
جهان را، بیکران را، جن و انسان را دعا کردی
زمین را، آسمان را، ابر و باران را دعا کردی
هر دم از دامن ره، نوسفری میآمد
ولی این بار دگرگون خبری میآمد
بهار آسمان چارمینی
غریب امّا، امامت را نگینی