آهن شدهایم و دلمان سنگ شده
دلسنگی ما بی تو هماهنگ شده
كوی امید و كعبۀ احرار، كربلاست
معراج عشق و مطلع انوار، كربلاست
ای سفیر صبح! نور از لامکان آوردهای
بر حصار شب دمی آتشفشان آوردهای
ای تا به قیامت علم فتح تو قائم
سلطان دو عالم، علی موسی کاظم
جاده در پیش بود و بیوقفه
سوی تقدیر خویش میرفتیم