بحث روز است صحبت از غم تو
سرخ مانده هنوز پرچم تو
اگر چه خانه پر از عکس و نام و نامۀ توست
غریب شهری و زخمت شناسنامۀ توست
بیمرگ سواران شب حادثههایید
خورشیدنگاهید و در آفاق رهایید
در تیررس است، گرچه از ما دور است
این مشت فقط منتظر دستور است
حرف تو به شعر ناب پهلو زده است
آرامش تو به آب پهلو زده است
پیش از تو آب معنی دریا شدن نداشت
شب مانده بود و جرأت فردا شدن نداشت