آهن شدهایم و دلمان سنگ شده
دلسنگی ما بی تو هماهنگ شده
ما بیتو تا دنیاست دنیایی نداریم
چون سنگ خاموشیم و غوغایی نداریم
بهار و باغ و باران با تو هستند
شکوه و شوق و ایمان با تو هستند
دلش میخواست تا قرآن بخواند
دلش میخواست تا دنیا بداند
بیزارم از آن حنجره کو زارت خواند
چون لاله عزیز بودی و خوارت خواند