شب شاهد چشمهای بیدار علیست
تاریخ در آرزوی تکرار علیست
این زن کسی را ندارد تا سوگواری بیاید؟
یک گوشه اشکی بریزد یا از کناری بیاید؟
ای کاش مردم از تو حاجت میگرفتند
از حالت چشمت بشارت میگرفتند
هر دم از دامن ره، نوسفری میآمد
ولی این بار دگرگون خبری میآمد
دیدیم در آیینۀ سرخ محرمها
پر میشوند از بیبصیرتها، جهنمها