شب شاهد چشمهای بیدار علیست
تاریخ در آرزوی تکرار علیست
بیا سنگینیِ بارِ گناهم را نبین امشب
مقدّر کن برایم بهترینها را همین امشب
لالۀ سرخی و از خون خودت، تر شدهای
بیسبب نیست که اینگونه معطر شدهای
سر و پای برهنه میبرند آن پیر عاشق را
که بر دوشش نهاده پرچم سوگ شقایق را
تا در حریم امن ولا پا گذاشتهست
پا جای پای حضرت زهرا گذاشتهست
دیدیم در آیینۀ سرخ محرمها
پر میشوند از بیبصیرتها، جهنمها