شب شاهد چشمهای بیدار علیست
تاریخ در آرزوی تکرار علیست
کاش در باران سنگ فتنه بر دیوار و در
سینۀ آیینه را میشد سپر دیوار و در
کو یک نفر که یاد دلِ خستگان کند؟
یا لا اقل حکایت ما را بیان کند...
خواهان تو هر قدر هنر داشته باشد
اول قدم آن است جگر داشته باشد...
دیدیم در آیینۀ سرخ محرمها
پر میشوند از بیبصیرتها، جهنمها