شب شاهد چشمهای بیدار علیست
تاریخ در آرزوی تکرار علیست
علی را ذاتِ ایزد میشناسد
اَحد را درکِ احمد میشناسد
پا گرفته در دلم، آتشی پنهان شده
بند بندم آتش و سینه آتشدان شده
بیا که شیشه قسم میدهد به عهد کهن
که توبه بشکن، اینبار هم به گردن من
دیدیم در آیینۀ سرخ محرمها
پر میشوند از بیبصیرتها، جهنمها