در عصر نقابهای رنگی
در دورۀ خندههای بیرنگ
ما خواندهایم قصۀ مردان ایل را
نامآورانِ شیردلِ بیبدیل را
باز در پردۀ عشاق صلایی دیگر
میرسد از طرف کربوبلایی دیگر
مسافری که همیشه سر سفر دارد
برای همسفران حکم یک پدر دارد
ای آسمان به راز و نیازت نیازمند
آه ای زمین به سوز و گدازت نیازمند