هزار حنجره فریاد در گلویش بود
نگاه مضطرب آسمان به سویش بود
در محضر عشق امتحان میدادی
گویی که به خاک، آسمان میدادی
شبی ابری شدم سجاده را با بغض وا کردم
به باران زلال چشمهایم اقتدا کردم
چه شب است یا رب امشب كه شكسته قلب یاران
چه شبى كه فیض و رحمت، رسد از خدا چو باران