شادی ندارد آنکه ندارد به دل غمی
آن را که نیست عالم غم، نیست عالمی
معشوق علیاکبری میطلبد
گاهی بدن و گاه سری میطلبد
تا چند عمر در هوس و آرزو رود
ای کاش این نفس که بر آمد فرو رود
چه شب است یا رب امشب كه شكسته قلب یاران
چه شبى كه فیض و رحمت، رسد از خدا چو باران