چه خوش باشد که راه عاشقی تا پای جان باشد
خصوصاً پای فرزند علی هم در میان باشد
حق میشود انکار و من انگار نه انگار
منصور سرِ دار و من انگار نه انگار
باید از فقدان گل خونجوش بود
در فراق یاس مشكیپوش بود
زره پوشیده از قنداقه، بیشمشیر میآید
شجاعت ارث این قوم است، مثل شیر میآید
چه شب است یا رب امشب كه شكسته قلب یاران
چه شبى كه فیض و رحمت، رسد از خدا چو باران