چشمان جهان محو تماشایت بود
ایثار چکیدهای ز تقوایت بود
جامعه، دوزخی از مردم افراطی بود
عقل، قربانی یک قوم خرافاتی بود
این چندمین نامهست بابا مینویسم؟
هر چند یادت نیست امّا مینویسم
دل اگر تنگ و جان اگر خستهست
گاه گاهی اگر پریشانیم
اگرچه عشق هنوز از سرم نیفتاده
ولی مسیر من و او به هم نیفتاده