نسل حماسه، وارثان کربلا هستیم
نسلی که میگویند پایان یافت، ما هستیم
گرچه بیش از دیگران، سهمش در این دنیا غم است
«مرد» اخمش، خندهاش، حرفش، نگاهش، محکم است
سبز همچون سرو حتی در زمستان ایستادم
کوهم و محکم میان باد و طوفان ایستادم
دوباره زلف تو افتاد دست شانۀ من
طنین نام تو شد شعر عاشقانۀ من
قسم خوردهای! اهل ایثار باش
قسم خوردهای! پای این کار باش
شهید کن... که شهادت حیات مردان است
ولی برای شما مرگ، خط پایان است
جامعه، دوزخی از مردم افراطی بود
عقل، قربانی یک قوم خرافاتی بود
کسی مانند تو شبها به قبرستان نمیآید
بدون چتر، تنها، موقع باران نمیآید
کی صبر چشمان صبورت سر میآید؟
کی از پس لبخندت این غم برمیآید؟
الا رفتنت آیۀ ماندن ما
که پیچیده عطر تو در گلشن ما
اگرچه عشق هنوز از سرم نیفتاده
ولی مسیر من و او به هم نیفتاده