الهی اکبر از تو اصغر از تو
به خون آغشتگانم یکسر از تو
توفیق اگر دلیل راهت باشد
یا پند دهندهای گواهت باشد
ای ز داغِ تو روان، خون دل از دیدۀ حور!
بیتو عالم همه ماتمکده تا نفخۀ صور
شبی ابری شدم سجاده را با بغض وا کردم
به باران زلال چشمهایم اقتدا کردم
با خلق اگرچه زندگی شیرین است
ای دوست! طریق سربلندی این است
شبی که صبح شهادت در انتظار تو بود
جهان، مسخّر روح بزرگوار تو بود
گفت: ای گروه! هر که ندارد هوای ما
سر گیرد و برون رود از کربلای ما...
مگذار اسیر اشک و آهت باشیم
در حسرت یک گوشه نگاهت باشیم
در بادیه، گام تا خداوند بزن
خود را به رضای دوست، پیوند بزن
از دوست اگر دوست تمنا نکنی
این پنجره را به روی خود وانکنی