گل کرده در ردیف غزلهای ما حسین
شوری غریب داده به این بیتها حسین
هرچه را خواهی بگیر از ما ولی غم را مگیر
غم دوای دردهای ماست مرهم را مگیر..
سوختی آتش گرفت از سوز آهت عالمی
آه بین خانۀ خود هم نداری محرمی
سرباز نه، این برادران سردارند
پس این شهدا هنوز لشکر دارند
شنیده بود که اینبار باز دعوت نیست
کشید از ته دل آه و گفت: قسمت نیست
وقتی كه شكستهدل دعا میكردی
سجادۀ سبز شكر، وا میكردی