بگذار که در معرکه بیسر گردیم
با لشکر آفتاب برمیگردیم
ای چشم! از آن دیدۀ بیدار بخوان
ای اشک! از آن چشمِ گهربار بخوان
کی میرود آن بهار خونین از یاد
سروی که برافراشته بیرق در باد
در عشق، رواست جاننثاری کردن
حق را باید، همیشه یاری کردن
همواره نبرد حق و باطل برپاست
هر روز برای مسلمین عاشوراست
تا چند از این داغ لبالب باشیم
در آتشِ آه و حسرت و تب باشیم
در راه امام حق علمداری کن
ای پیرو مرتضی علی! کاری کن