نقاره میزنند... چه شوری به پا شدهست؟
نقاره میزنند... که حاجتروا شدهست؟
برخیز ای برادر و عزم مصاف کن
شمشیر کین جاهلی خود، غلاف کن
ای تیغ عشق! از سر ما دست برمدار
دردسر است سر که نیفتد به پای یار
عمریست بیقرار، به سر میبریم ما
بر این قرار تا نفس آخریم ما