نسل حماسه، وارثان کربلا هستیم
نسلی که میگویند پایان یافت، ما هستیم
سلام خاک رسولان! سلام ارض فلسطین!
چقدر زخم به تن داری ای ستارۀ خونین
گرچه بیش از دیگران، سهمش در این دنیا غم است
«مرد» اخمش، خندهاش، حرفش، نگاهش، محکم است
سبز همچون سرو حتی در زمستان ایستادم
کوهم و محکم میان باد و طوفان ایستادم
دوباره زلف تو افتاد دست شانۀ من
طنین نام تو شد شعر عاشقانۀ من
قسم خوردهای! اهل ایثار باش
قسم خوردهای! پای این کار باش
شهید کن... که شهادت حیات مردان است
ولی برای شما مرگ، خط پایان است
برخیز ای برادر و عزم مصاف کن
شمشیر کین جاهلی خود، غلاف کن
وانهادهست به میدان بدنش را این بار
همره خویش نبردهست تنش را این بار
کی صبر چشمان صبورت سر میآید؟
کی از پس لبخندت این غم برمیآید؟
چرا چو خاک چنین صاف و ساده باید مرد؟
و مثل سایه به خاک اوفتاده باید مرد؟
سوخت آنسان که ندیدند تنش را حتی
گرد خاکستری پیرهنش را حتی