فراتر است، از ادراک ما حقیقت ذاتش
کسی که آینۀ ذات کبریاست صفاتش
این زن کسی را ندارد تا سوگواری بیاید؟
یک گوشه اشکی بریزد یا از کناری بیاید؟
«اَلا یا اَیها السّاقی اَدِر کأسا و ناوِلها»
که درد عشق را هرگز نمیفهمند عاقلها
یا شب افغان شبی یا سحر آه سحری
میکند زین دو یکی در دل جانان، اثری
فتنه اینبار هم از شام به راه افتادهست
کفر در هیئت اسلام به راه افتادهست