سلام روح بلندِ گذشته از کم دنیا!
تو ای مسافر بدرود گفته با غم دنیا
خواهرش بر سینه و بر سر زنان
رفت تا گیرد برادر را عنان
این جاده که بیعبور باقی مانده
راهیست که سمت نور باقی مانده
یک دفتر خون، شهادتین آوردند
از خندق و خیبر و حنین آوردند
از هالۀ انتظار، خواهد آمد
بر خورشیدی سوار خواهد آمد
«بشنو از نی چون حکایت میکند»
شیعه را در خون روایت میکند
هرچند نفس نمانده تا برگردیم
با این دل منتظر، کجا برگردیم؟
بىسر و سامان توام يا حسين
دست به دامان توام يا حسين