آنجا که دلتنگی برای شهر بیمعناست
جایی شبیه آستان گنبد خضراست
محمّدا به که مانی؟ محمّدا به چه مانی؟
«جهان و هر چه در او هست صورتاند و تو جانی»
آسمان ابریست، آیا ماه پیدا میشود؟
ماه پنهان است، آیا گاه پیدا میشود؟
در عشق دوست از سر جان نیز بگذریم
در یک نفَس ز هر دو جهان نیز بگذریم
ما دل برای دوست ز جان برگرفتهایم
چشم طمع ز هر دو جهان برگرفتهایم...
پیوستگان عشق تو از خود بریدهاند
الفت گرفته با تو و از خود رمیدهاند
«بشنو از نی چون حکایت میکند»
شیعه را در خون روایت میکند
چه کُند میگذرد لحظههای دور از تو
نمیکنند مگر لحظهها عبور از تو
بىسر و سامان توام يا حسين
دست به دامان توام يا حسين